صندلی ماشین
قبل عید یه روز بابام صندلی ماشینمو آورد تا ببینه من می تونم روش بشینم یا نه! وقتی صندلی رو تو ماشینش گذاشت و من توش نشستم دیگه نمی خواستم از روش بلند شم. همش می گفتم دد! بابا هم که دیگه چاره ای نداشت منو حسابی برد و چرخوند! حالا از اون موقع بابام اینا یاد گرفتن واسه اینکه منو ساکت کنن منو تو خونه رو صندلی بنشونن و جلوم تلویزیون روش کنن! خیلی ظلمه مگه نه!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی