آراد برارزاده آراد برارزاده ، تا این لحظه: 10 سال و 20 روز سن داره

آراد، امید زندگی مامان و بابا

عروسک

1393/5/21 19:42
نویسنده : سمانه
430 بازدید
اشتراک گذاری

چند وقت پیشا مامانی اومد تو اتاقم.اما میدونین جای من یه موجود زشت قرمز بغلش بود .رنگش مثل همون کلاهی بود که خیلی به من میومد.من خیلی ناراحت و عصبانی بودم.همش فکر میکردم مامانی چون من خیلی اذیتش کردم اونو به جای من دوست داره.

همینطوری بهش نگاه میکردم که یه دفعه یه فکری به سرم زد.اگه گفتین چی؟

هیچی دیگه دست و پا زدم تا مامانی اون زشته رو آورد کنار من گذاشت.من اول یه ذره نیگاش کردم.

بعد شروع کردم به کتک زدنش و با زبون خودم بهش گفتم که نمیذارم جای منو بگیره.اون بیچاره اصلا حرف نمیزد.

یه دفعه مامانی گفت:آرادم من این عروسک کوچولو رو آوردم با تو دوست بشه و باهاش بازی کنی.چون پسر خوبی بودی و زود خوب شدی.تو چرا می زنیش؟....راستش من خیلی از کارم پشیمون شدم آخه بیچاره اصلا حرفی هم نزد.واسه همین ازش معذرت خواهی کردم و بوسش کردم.

بعدم بهش قول دادم واسش دوست خوبی باشم  و با هم عکس گرفتیم.ولی میدونین اون اصلا جوابمو نداد.فک کنم اون بلد نیست حرف بزنه.من میخوام بهش یاد بدم که حرف بزنه،اینطوری حتما منو میبخشه.راستی زبون عروسکا چه جوریه؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

دوست
23 مرداد 93 19:01
بچه همش سعی می کنند از چیزهایی که خوششون میاد خودشون رو شبیه انها بکنند یا کارهای انهارو انجام بدن. پس کاش به جای عروسک خشن عصبانی یه عروسک شاد براش می گرفتی یکم که بزرگ تر بشن باید براشون داستان های انسان های بزرگ رو بخونید تا از اونها شخصیت پردازی کنی برای خودش. مثلا وقتی داستان یک پزشک مثل بوعلی رو براش بخونید وقتی که ازش بپرسید پسرم می خواید چه کاره بشی می گه می خوام پزشک بشم. حالا وقتی که داستان یک دزد قهرمان براش بخونید می گه می خوام دزد بشم . پس باید حواستون باشه چه چیزهایی براش می خرید و یا چه چیزهایی براش می خونید چون بچه های ما توی این دوره بیشترین الگو رو از اطراف می گیرن در پناه خدا باشید