آراد برارزاده آراد برارزاده ، تا این لحظه: 10 سال و 22 روز سن داره

آراد، امید زندگی مامان و بابا

چای

1393/11/25 9:27
نویسنده : سمانه
858 بازدید
اشتراک گذاری

یه روز که مامانم تازه از سرکار برگشته بود، مادرجون واسش چای آورده بود.

من که تو بغل پدرجون نشسته بودم وقتی چای رو دیدم دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و حمله کردم به چایی!  آخه می دونید چرا؟ مامانم نمی ذاره من چای بخورم. همش به جای چای یه ذره آب میریزه تو شیشه و نامرد تازه چند قطره آهن هم توش می چکونه و به خوردم میده!

خلاصه پدرجون وقتی اشتیاق من برای چای رو دید یه ذره چایی تو نعلبکی ریخت و من سریع نعلبکی رو از دستش گرفتم و اینطوری خوردم!

پسندها (1)

نظرات (1)

راضیه
24 اسفند 93 13:23
سمانه جان خوب چای بده به بچم
سمانه
پاسخ
آخه هنوز می پره تو ریه اش. مامانش می ترسه. ولی وقتی یکم بزرگتر شد حتما چایی هم بهش میدم خاله جون!