تولد ریحانه
پنجشبه تولد ریحانه جون بود و من حسابی شلوغ کردم. آخه میدونید تو تولدها مادرجون سه تا کلاه واسه سه تا نوه قبلیش خریده بود و من که به دنیا اومدم هنوز واسه من کلاه تولد نخریده بود. از این سه تا کلاه یکیش هم گم شده بود و ما چهار تا نوه موندیم و دو تا کلاه. وقتی ریحانه کلاه اولی رو سرش کرد منم شروع کردم به کولی بازی تا همه حساب کار دستشون بیاد و بدونن که دومی مال منه! خلاصه نرگس و سادیتا هم از خودگذشتگی کردن و کلاه دومی رو هم من گرفتم. بهم خیلی میومد مگه نه!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی