شال و روسری
دیشب مامانی با عمو بزرگم حرف میزد.عموجونی گفت چند تا عکس از من بگیره بذاره تو وبلاگ تا آقاجون و عزیزجون ببینن.مامان گوشیشو داد دست خاله بعدم بهش گفت از من که مادرجون برام روسری پوشیده عکس بگیره.من نمیدونم مگه مردا هم روسری میذارن؟پس چرا واسه من پوشیدن؟ من هنوز توی این فکرا بودم که باز خاله به مغز متفکرش فشار اومد و به مامانی گفت بیا براش چند تا روسری بپوشیم ازش عکس بگیریم.مامان منم ساده زودی قبول کرد.بعدم یه روسری قرمز سرم کردن و منو شکل ملیجک دربار کردن. بعدش خاله رفت با ذوق یه شال آبی برداشت آورد.راستش یه خورده خندم گرفت. یعنی اصلا فکر نمیکردن که من خوابم.یکی نیست بگه خوشتون میاد شما خوابین اینجوری اذیتتون کنن؟بعدش ...
نویسنده :
سمانه
12:32